گروه بینالملل مشرق - منطقه ساحل، منطقه ای با آب و هوا و تنوع زیستی بسیار است که میان صحرای بزرگ آفریقا و منطقه «ساوانا» در سودان قرار گرفته است. منطقه ساحل در شمال آفریقا از اقیانوس اطلس در غرب تا دریای سرخ در شرق این قاره کشیده شده است.
همانگونه که گفته شد، منطقه ساحل آفریقا از جهت غرب به شرق مناطق شمال سنگال، جنوب موریتانی، مرکز مالی، جنوب الجزیره و نیجر، مرکز چاد، جنوب سودان، شمال سودان جنوبی و اریتره را در بر می گیرد.
64 درصد منطقه ساحل که مساحتی بیش از 10 میلیون کیلومتر مربع را شامل می شود، بیابان برهوت و لم یزرع است و تنها 30 درصد اراضی این منطقه زراعی و قابل کشاورزی است. به همین دلیل منطقه ساحل آفریقا یکی از فقیرترین مناطق جهان است، به عنوان مثال 70 درصد جمعیت کشور «نیجر» زیر خط فقر قرار دارند و این کشور فقیرترین کشور جهان شمرده می شود.
منطقه ساحل آفریقا حدود 100 میلیون نفر را در خود جای داده که به صورت قالب قبایل و طوایف از نژادهای مختلف که به زبان های گوناگون مانند فرانسه، عربی، آمازینگ، حسانی و زبان ها و لهجه های بومی آفریقا سخن می گویند، در این منطقه زندگی می کنند.
یکی از مشخصه های این منطقه رشد بالای جمعیت در این منطقه است که 9 کشور آفریقایی را دربر می گیرد، به گونه ای که آمارها از 7 زایمان برای زنان در سن باروری در این منطقه حکایت دارد، با این حال داده ها و مقیاس های اقتصادی و رشد به دلیل پایین بودن سطح سواد و درگیری ها و منازعات داخلی و قبیله ای پایین است.
منازعات و درگیری های داخلی موجب شده تا کشورهای این منطقه با مراحل و چالش های سیاسی سخت و دشواری مواجه باشند که بازتاب آن در وضعیت اسفبار اجتماعی و معیشتی مردمان کشورهای ساحل آفریقا قابل ملاحظه است.
کودتاهای مستمر و شورش و تمرد ارتش مهمترین مشخصه و وجه مشترک کشورهای ساحل آفریقاست، البته به جز کشور «سنگال» که تجربه ریشه دار و عمیقی از آزادی و دموکراسی دارد.
لذا تمرکز سیاسی و رسانه ای در منطقه ساحل آفریقا سال هاست که بر نزاع و درگیری های جاری در این منطقه متمرکز است و این موجب شده تا رسانه های بین المللی از جمله رسانه های غربی منطقه ساحل آفریقا را یکی از خطرناک ترین مناطق جهان توصیف کنند که به دلیل گسترش و رواج قاچاق مواد مخدر و مهاجرت غیر قانونی ساکنان این کشورها، آن را تهدید بزرگی برای کشورهای اروپایی بدانند.
چنین نگرش و دیدگاهی در میان کشورهای همجوار منطقه ساحل مانند الجزایر و مغرب و تونس و موریتانی نیز مشاهده می شود، به گونه ای که کشورهای همجوار، منطقه ساحل آفریقا را خطری برای امنیت ملی خود به شمار می آورند.
یکی از مهمترین دلایل درگیری ها و منازعات مسلحانه منطقه ساحل آفریقا دخالت های خارجی به ویژه استعمار فرانسه است که عرصه سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشورهای منطقه را به شدت درگیر کرده است و مهمترین آنها عبارتند:
- قاچاق سلاح و مواد مخدر و پولشویی که سواحل اقیانوس اطلس تا شبه جزیره سینا را در برمی گیرد
- تمرکز گروه های تروریستی مسلح، از جمله گروه های تکفیری وابسته به «القاعده» در کشورهای مغرب عربی و «بوکو حرام» و در سال های اخیر «داعش»
- تجاوزات و تعدی های مسلحانه به کشورهای همجوار و کشورهای منطقه مانند الجزایر، موریتانی و نیجر
- ربودن و گروگانگیری گردشگران و دیپلمات ها و گرفته مبالغ هنگفت در قبال آزادی آنها
- انقلاب لیبی و عدم حاکمیت دولت مرکزی بر پرونده های امنیتی و نظامی و تشدید منازعات قبیله ای در این کشور
- حضور نظامی فرانسه در شمال مالی، نیجر و جنوب لیبی
این تغییر و تحولات و رخدادهای امنیتی و نظامی درحالی در منطقه ساحل آفریقا در جریان است که از چشم رسانه های منطقه ای و بین المللی دور مانده و با وجود تاثیر گذاری های بسیار آن بر معادلات حاکم بر آفریقا مورد توجه و تحلیل کافی و بسنده قرار نگرفته است.
نامگذاری این منطقه به ساحل آفریقا از دید بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران مبهم و غیر شفاف است و آن را بیانگر مقاصد دیرینه کشورهای استعمارگر در این منطقه می دانند که پیش تر به کشورهای «جنوب صحرا» و «جنوب شمال آفریقا» و «کشورهای آفریقای مرکزی» معروف بود، حتی کشور مالی پیش تر «سودان» یا «منطقه آفریقای غربی» معروف بود که نقطه مقابل آن در شرق آفریقا، کشورهای شاخ آفریقا قرار دارند.
پرفسور «رابح لونیسی» در این خصوص تاکید می کند: معروف است که نام «ساحل» از سوی دستگاه های اطلاعاتی فرانسه بر این منطقه گذاشته شد و این وجه تسمیه به خاطر قرار گرفتن کشورهای آن بر سواحل دریای سرخ و اقیانوس اطلس نبوده، بلکه ریشه در تمایل فرانسه جهت بازگشت به منطقه و اجرای طرح مورد نظرش در آن مبنی بر جدا کردن شمال آفریقا از صحرای آفریقا از طریق تحمیل قوانین دریایی بر صحرای آفریقا و کشورهای آن دارد تا تضمین کننده سیطره این کشور بر این منطقه باشد که سرشار از معادن و انرژی خورشیدی و میدان های نفت و گاز است.
رقم خوردن تاریخ سیاه منطقه با استعمار فرانسه
طی 50 سال گذشته فرانسه بیش از 40 بار در منطقه ساحل آفریقا دخالت و حضور نظامی داشته است. اولین حضور استعمارگران فرانسوی در این منطقه به سال 1912 میلادی باز می گردد که دهه ها ادامه داشت و کشورهای منطقه همچنان از تبعات این حضور رنج می برند.
پس از کسب استقلال کشورهای منطقه، فرانسه در قالب استعمار نوین ژانویه 2013 بار دیگر از طریق کشور مالی و کمک به برقراری امنیت در این کشور و مبارزه با گروه های تروریستی مسلح فعال در این کشور وارد منطقه آفریقای مرکزی شد.
دومین حضور نظامی جدید فرانسه به سال 2014 میلادی باز می گردد که 3 هزار نیروی نظامی خود را راهی منطقه کرد تا با مشارکت نظامیان کشورهای مالی، چاد، نیجر، موریتانی و بورکینافاسو نیروی مشترکی جهت مبارزه با تروریسم در این منطقه تشکیل دهد.
حضور خارجی در منطقه ساحل آفریقا به فرانسه محدود نمی شود، بلکه آمریکا نیز در این منطقه حضور نظامی و اقتصادی دارد و حمایت های لجستیکی و آموزش های نظامی به ارتش کشورهای منطقه می دهد.
اسلام در آفریقا پیشینه ای دیرینه دارد (شخصیتهای مسلمان منطقه ساحل آفریقا)
ورود اسلام به منطقه ساحل
دین اسلام از جمله ادیانی است که از همان سال های اول بعثت پیامبر اسلام (ص) وارد آفریقا شد و مورد استقبال ساکنان آن قرار گرفت. به گونه ای که همه از داستان مهاجرت صحابه پیامبر به سرزمین حبشه در ماه رجب سال پنجم بعثت و پناه بردن به نجاشی، پادشاه این سرزمین مطلع هستند و این سرآغاز ورود اسلام به قاره آفریقا شمرده می شود.
ورود اسلام به آفریقا و انتشار آن در این قاره به ویژه در آفریقای مرکزی یا همان منطقه ساحل بدون فتوحات یعنی جنگ صورت گرفت. در واقع اسلام در این منطقه توسط تاجران، بازرگانان و گردشگران مسلمان وارد این منطقه شد، افرادی که تنها توشه راه آنها در این مسیر یک جلد قرآن و مقداری آب برای وضو گرفتن بود.
آنچه به انتشار اسلام در این منطقه کمک بسیار کرد، تعامل این گردشگران مسلمان با ساکنان این مناطق بود، به گونه ای که برخورد نیک و حسن تعامل و رفتار آنها تاثیر بسزایی بر جذب مردم کشورهای منطقه به داشت.
انقلاب اسلامی در ایران و آغاز جنبش احیای اسلامی
از زمان سقوط و فروپاشی خلافت های اسلامی در کشورهای آفریقایی جنبش هایی در آفریقا و همچنین منطقه ساحل با هدف احیای اسلام و اسلامگرایی شکل گرفتند که بعدها به جنبش های «بیداری اسلامی» معروف شدند و اوج شکل گیری این جنبش ها و موج بیداری اسلامی به «پیروزی انقلاب اسلامی» باز می گردد که یکی از مهمترین رهاوردهای آن در آفریقا «انقلاب اسلامی سودان» بود.
مهمترین ویژگی جنبش های بیداری اسلامی در آفریقا تلاش در جهت تعمیق علم و دانش اسلامی و اشاعه زبان عربی و افتتاح مدارس و مراکز و موسسات اسلامی بود، به همین دلیل مثلا مشاهده می شد، 76 درصد مردم نیجریه، 92 درصد مردم سنگال، 80 درصد مردم نیجر، 85 درصد مردم چاد، 63 درصد مردم تانزانیا و 90 درصد مردم مالی مسلمان بودند که نسبت های بسیار چشمگیر و بالایی بود (البته برخی از این ارقام همچنان به قوت خود باقی است و تغییر نکرده است).
این آمار و ارقام که به شدت استعمارگران اروپایی را به وحشت افکنده بود، آنها را به اتخاذ تدابیری برای مقابله با مسلمانان آفریقا واداشت. در این راستا این کشورها اوایل قرن بیستم اقدامات گسترده ای را برای انتشار و اشاعه مسیحیت در قاره آفریقا و منطقه ساحل آغاز کردند که مهمترین آنها به مسیحیت درآوردن مسلمانان این قاره و این منطقه بود و به همین منظور 16 هزار 671 کلیسا برای تعمید مسلمانان و به مسیحیت درآوردن آنها، در مناطق مختلف آفریقا بنا کردند.
در مرحله دوم تلاش این کشورها بر تغییر زبان رسمی این کشورها از عربی به فرانسه یا انگلیسی متمرکز شد، به همین دلیل است که مشاهده می شود، با وجودی که 76 درصد مردم نیجریه مسلمان و تنها 20 درصد آنها مسیحی هستند، زبان رسمی این کشور انگلیسی است.
در گام سوم، کشورهای استعمارگر غربی تلاش کردند، مسلمانان را از مراکز قدرت و دستگاه های رسمی و حکومتی دور کنند، به گونه ای که هم اکنون مشاهده می شود، با وجودی که مسلمانان اکثریت را در کشورهای منطقه ساحل تشکیل می دهند، اما پایین ترین حضور در عرصه سیاسی و دستگاه های حکومتی را ثبت کرده اند.
اما آنگونه که انتظار می رفت، بیداری اسلامی در منطقه ساحل موجب قدرتمند شدن مسلمانان این منطقه نشد، بلکه بالعکس به ایجاد شکاف ها و اختلافاتی منتهی شد که هر روز بر دامنه و عمق آنها افزوده می شد و این نه تنها بر قدرت مسلمانان نمی افزود، بلکه آنها را از وضعیتی که در آن به سر می بردند، ضعیف تر می کرد.
عقب ماندگی و نبود آگاهی و بیداری در عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی همه عواملی بودند که توسط استعمارگران غربی مورد بهره برداری قرار گرفتند تا مسلمانان منطقه را بیش از پیش تضعیف کند، در حالی که تا پیش از این نام و نشانی از تفرقه و اختلاف میان مسلمانان ساحل آفریقا مشاهده نشده بود، چون این دین به زور و بالاجبار خود را به مردم منطقه تحمیل نکرده بود. بنابراین بزرگترین خطری که هم اینک اسلام و مسلمانان را در ساحل آفریقا تهدید می کند، اختلافات داخلی و تفرقه بین مسلمانان این منطقه است.
در این میان در سال های اخیر خطر دیگری نیز علیه مسلمانان منطقه آفریقای مرکزی پای به عرصه گذاشته که در «رژیم صهیونیستی» و تلاش این رژیم برای نفوذ به ساحل آفریقا نمود می یابد.
شرایط بسیار سخت مسلمانان منطقه ساحل
مسلمانان شرایط بسیار سختی را در منطقه ساحل آفریقا سپری می کنند و هر از چندگاهی به بهانه ها و دستاویزهای دینی و طایفه ای در معرض وحشیانه ترین قتل ها و کشتارها و تبعیض ها قرار می گیرند.
از ابتدای قرن بیستم میلادی عرصه دینی و مذهبی مناطق ساحل آفریقا به شکل دراماتیکی تغییر کرد. افزایش 20 برابری جمعیت مسلمانان در این منطقه نگرانی های بسیاری را برای کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی ایجاد می کرد.
براساس گزارش های رسمی در حالی که جمعیت مسلمانان ساحل آفریقا در سال 1900 میلادی 11 میلیون نفر بود، جمعیت آنها در سال 2010 میلادی به 234 میلیون نفر رسید.
البته به میزان افزایش جمعیت مسلمانان، جمعیت مسیحیان این منطقه نیز افزایش داشت، به گونه ای که جمعیت مسیحیان ساحل آفریقا طی دوره مورد بحث از 7 میلیون نفر به 470 میلیون نفر بالغ شد.
به این ترتیب مسلمانان ساحل آفریقا 15 درصد مسلمانان جهان و مسیحیان این منطقه 21 درصد مسیحیان جهان را تشکیل می دهند.
درگیری های مسلحانه دینی و مذهبی
نگاهی اولیه و گذرا به درگیری ها و منازعات مسلحانه در مناطق مختلف ساحل آفریقا نشان می دهد که این درگیری ها و منازعات ماهیتی دینی – مذهبی داشته و به طور عام میان مسیحیان و مسلمانان این منطقه جریان دارد.
اما اگر نگاهی عمیق تر به این درگیری ها داشته باشیم، در می یابیم که دلیل واقعی این منازعات و کشتارها دین و مذهب نیست، بلکه بهره برداری هایی است که رهبران و روسای منطقه از دین انجام می دهند.
در این خصوص به تحقیق صورت گرفته توسط مرکز مطالعات «پو» اشاره می کنیم که نظرسنجی گسترده ای را در کشورها ومناطق مختلف ساحل آفریقا انجام داد و طی آن با 25 هزار نفر که به 60 زبان سخن می گفتند، به صورت مستقیم گفتگو و نظر آنها را درباره موضوعات نظر سنجی جویا شد.
مهمترین نتیجه به دست آمده از نظرسنجی پو آن بود که آفریقایی ها اگرچه مردمانی متدین و محافظه کار هستند، اما در عین حال دارای زندگی مسالمت آمیزی با پیروان ادیان دیگر هستند.
بسیاری از این افراد تاکید کرده بودند، اگرچه به شعائر اسلامی پایبند هستند، اما برخی از آداب و رسوم بومی و محلی خود را نیز به جا می آورند و نه تنها آزادی و دموکراسی را تایید می کنند، بلکه آن را یکی از راهبردهای زندگی مسالمت آمیز در کنار پیروان ادیان دیگر ملاحظه می کنند.
با این حال مسلمانان منطقه ساحل در طول قرن بیستم و سال های گذشته از قرن بیست و یکم در معرض قتل ها و کشتارهای بی رحمانه ای قرار گرفتند که در پس آنها صرفا اهداف سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی قرار داشت که به وحشیانه ترین و غیر انسانی ترین این کشتارها و قتل عام ها اشاره می شود.
مسلمانان کشور آفریقای مرکزی 20 تا 25 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند که اغلب در مناطق شمالی و در نزدیکی مرزهای آفریقای مرکزی با چاد و سودان زندگی می کنند.
آفریقای مرکزی مستعمره فرانسه شمرده می شد، با وجود استقلال این کشور، فرانسه سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را در این کشور دنبال می کند، به همین دلیل ابتدا آتش اختلافات داخلی بین دو قبیله مسلمان را برافروخت که رهاورد آن هزاران کشته بود. پس از توافق و برقراری آتش بس بین مسلمانان، فرانسه جنگ داخلی بزرگی را در سال 2008 میلادی این کشور کلید زد تا به موجب آن ارتش آفریقای مرکزی به مناطق مسلمان نشین یورش برده و ساکنان این مناطق را قتل عام کند.
این حمله به قیام مسلمانان و تصرف پایتخت منجر شد، حکومت که خود را در تنگنا می دید، توافقنامه ای با معارضان امضا کرد که جنبش «سیلیکا» را تشکیل داده بودند.
عدم تعهد به توافقات موجب براندازی حکومت و به قدرت رسیدن یک مسلمان به عنوان رئیس جمهور در آفریقای مرکزی شد تا درپی آن فرانسه جهت براندازی وی وارد عرصه شود و به تبع آن درگیری ها و منازعات خونینی در کشور علیه مسلمانان رخ دهد.
یکی از افسران نیروهای حافظ صلح در آفریقا از دیده های خود در آفریقای مرکزی چنین می نویسد: همه جا ترس و وحشت سایه افکنده و آنچه در شهرها و روستاهای شمال و غرب این کشور دیده می شود، بسیار فجیع است.
مالي: طوارق و تلاش برای تشکیل دولت ازواد
رابطه مسلمانان در اکثریت کشور مالی با اقلیت مسیحی این کشور همواره رابطه ای حسنه و به دور از تنش بوده و هیچ گاه در این کشور نشانه ای از تبعیض مشاهده نشده است.
در سال 2011 بازگشت هزاران شبه نظامی وابسته به قبیله طوارق از لیبی به مالی که در سرنگونی رژیم قذافی دست داشتند، طمع آنها را جهت تشکیل دولت مستقل «ازواد» در شمال مالی تحریک کرد تا درپی آن سال بعد استقلال این منطقه از دولت مرکزی را اعلام کنند.
نيجريه: شیعیان قربانی مطامع استعماری
مسلمانان نیمی از جمعیت نیجریه را تشکیل می دهند که در شمال این کشور ساکن هستند. اختلافات طایفه ای و مذهبی در نیجریه به شال 1999 میلادی باز می گردد که همچنان ادامه دارد و با تشکیل گروه «بوکو حرام» در سال 2002 میلادی وارد مرحله جدیدی شد، اگرچه این گروه خود دارای افکار و اندیشه های تندرو و افراط گرایانه است.
فعالیت نظامی این گروه در سال 2009 آغاز شد و تاکنون دست به عملیات های تروریستی متعددی زده است.
آنچه در خصوص نیجریه لازم به ذکر است، تبعیض و قتل عامها و بازداشتهایی که علیه شیعیان این کشور صورت می گیرد و جدیدترین تجاوز از این دست، تجاوز ارتش فرانسه به منزل رهبر شیعیان این کشور و ربودن وی و کشتن ده ها نفر از هواداران اوست که در میان آنها اعضای خانواده و بستگان رهبر شیعیان نیجریه نیز دیده می شود.
نقشه قاره آفریقا
همانگونه که گفته شد، منطقه ساحل آفریقا از جهت غرب به شرق مناطق شمال سنگال، جنوب موریتانی، مرکز مالی، جنوب الجزیره و نیجر، مرکز چاد، جنوب سودان، شمال سودان جنوبی و اریتره را در بر می گیرد.
64 درصد منطقه ساحل که مساحتی بیش از 10 میلیون کیلومتر مربع را شامل می شود، بیابان برهوت و لم یزرع است و تنها 30 درصد اراضی این منطقه زراعی و قابل کشاورزی است. به همین دلیل منطقه ساحل آفریقا یکی از فقیرترین مناطق جهان است، به عنوان مثال 70 درصد جمعیت کشور «نیجر» زیر خط فقر قرار دارند و این کشور فقیرترین کشور جهان شمرده می شود.
منطقه ساحل در قاره آفریقا
منطقه ساحل آفریقا حدود 100 میلیون نفر را در خود جای داده که به صورت قالب قبایل و طوایف از نژادهای مختلف که به زبان های گوناگون مانند فرانسه، عربی، آمازینگ، حسانی و زبان ها و لهجه های بومی آفریقا سخن می گویند، در این منطقه زندگی می کنند.
یکی از مشخصه های این منطقه رشد بالای جمعیت در این منطقه است که 9 کشور آفریقایی را دربر می گیرد، به گونه ای که آمارها از 7 زایمان برای زنان در سن باروری در این منطقه حکایت دارد، با این حال داده ها و مقیاس های اقتصادی و رشد به دلیل پایین بودن سطح سواد و درگیری ها و منازعات داخلی و قبیله ای پایین است.
منطقه ساحل در قاره آفریقا
منازعات و درگیری های داخلی موجب شده تا کشورهای این منطقه با مراحل و چالش های سیاسی سخت و دشواری مواجه باشند که بازتاب آن در وضعیت اسفبار اجتماعی و معیشتی مردمان کشورهای ساحل آفریقا قابل ملاحظه است.
کودتاهای مستمر و شورش و تمرد ارتش مهمترین مشخصه و وجه مشترک کشورهای ساحل آفریقاست، البته به جز کشور «سنگال» که تجربه ریشه دار و عمیقی از آزادی و دموکراسی دارد.
لذا تمرکز سیاسی و رسانه ای در منطقه ساحل آفریقا سال هاست که بر نزاع و درگیری های جاری در این منطقه متمرکز است و این موجب شده تا رسانه های بین المللی از جمله رسانه های غربی منطقه ساحل آفریقا را یکی از خطرناک ترین مناطق جهان توصیف کنند که به دلیل گسترش و رواج قاچاق مواد مخدر و مهاجرت غیر قانونی ساکنان این کشورها، آن را تهدید بزرگی برای کشورهای اروپایی بدانند.
قحطی و گرسنگی از مشخصه های منطقه ساحل آفریقاست
چنین نگرش و دیدگاهی در میان کشورهای همجوار منطقه ساحل مانند الجزایر و مغرب و تونس و موریتانی نیز مشاهده می شود، به گونه ای که کشورهای همجوار، منطقه ساحل آفریقا را خطری برای امنیت ملی خود به شمار می آورند.
یکی از مهمترین دلایل درگیری ها و منازعات مسلحانه منطقه ساحل آفریقا دخالت های خارجی به ویژه استعمار فرانسه است که عرصه سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشورهای منطقه را به شدت درگیر کرده است و مهمترین آنها عبارتند:
- قاچاق سلاح و مواد مخدر و پولشویی که سواحل اقیانوس اطلس تا شبه جزیره سینا را در برمی گیرد
- تمرکز گروه های تروریستی مسلح، از جمله گروه های تکفیری وابسته به «القاعده» در کشورهای مغرب عربی و «بوکو حرام» و در سال های اخیر «داعش»
حضور و فعالیت داعش و القاعده در منطقه ساحل آفریقا
- تجاوزات و تعدی های مسلحانه به کشورهای همجوار و کشورهای منطقه مانند الجزایر، موریتانی و نیجر
- ربودن و گروگانگیری گردشگران و دیپلمات ها و گرفته مبالغ هنگفت در قبال آزادی آنها
- انقلاب لیبی و عدم حاکمیت دولت مرکزی بر پرونده های امنیتی و نظامی و تشدید منازعات قبیله ای در این کشور
- حضور نظامی فرانسه در شمال مالی، نیجر و جنوب لیبی
این تغییر و تحولات و رخدادهای امنیتی و نظامی درحالی در منطقه ساحل آفریقا در جریان است که از چشم رسانه های منطقه ای و بین المللی دور مانده و با وجود تاثیر گذاری های بسیار آن بر معادلات حاکم بر آفریقا مورد توجه و تحلیل کافی و بسنده قرار نگرفته است.
نظامیان فرانسوی در منطقه ساحل آفریقا
نامگذاری این منطقه به ساحل آفریقا از دید بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران مبهم و غیر شفاف است و آن را بیانگر مقاصد دیرینه کشورهای استعمارگر در این منطقه می دانند که پیش تر به کشورهای «جنوب صحرا» و «جنوب شمال آفریقا» و «کشورهای آفریقای مرکزی» معروف بود، حتی کشور مالی پیش تر «سودان» یا «منطقه آفریقای غربی» معروف بود که نقطه مقابل آن در شرق آفریقا، کشورهای شاخ آفریقا قرار دارند.
پرفسور «رابح لونیسی» در این خصوص تاکید می کند: معروف است که نام «ساحل» از سوی دستگاه های اطلاعاتی فرانسه بر این منطقه گذاشته شد و این وجه تسمیه به خاطر قرار گرفتن کشورهای آن بر سواحل دریای سرخ و اقیانوس اطلس نبوده، بلکه ریشه در تمایل فرانسه جهت بازگشت به منطقه و اجرای طرح مورد نظرش در آن مبنی بر جدا کردن شمال آفریقا از صحرای آفریقا از طریق تحمیل قوانین دریایی بر صحرای آفریقا و کشورهای آن دارد تا تضمین کننده سیطره این کشور بر این منطقه باشد که سرشار از معادن و انرژی خورشیدی و میدان های نفت و گاز است.
استعمارگری فرانسه در قاره آفریقا تاریخی دیرینه و خونبار دارد
رقم خوردن تاریخ سیاه منطقه با استعمار فرانسه
طی 50 سال گذشته فرانسه بیش از 40 بار در منطقه ساحل آفریقا دخالت و حضور نظامی داشته است. اولین حضور استعمارگران فرانسوی در این منطقه به سال 1912 میلادی باز می گردد که دهه ها ادامه داشت و کشورهای منطقه همچنان از تبعات این حضور رنج می برند.
پس از کسب استقلال کشورهای منطقه، فرانسه در قالب استعمار نوین ژانویه 2013 بار دیگر از طریق کشور مالی و کمک به برقراری امنیت در این کشور و مبارزه با گروه های تروریستی مسلح فعال در این کشور وارد منطقه آفریقای مرکزی شد.
دومین حضور نظامی جدید فرانسه به سال 2014 میلادی باز می گردد که 3 هزار نیروی نظامی خود را راهی منطقه کرد تا با مشارکت نظامیان کشورهای مالی، چاد، نیجر، موریتانی و بورکینافاسو نیروی مشترکی جهت مبارزه با تروریسم در این منطقه تشکیل دهد.
حضور خارجی در منطقه ساحل آفریقا به فرانسه محدود نمی شود، بلکه آمریکا نیز در این منطقه حضور نظامی و اقتصادی دارد و حمایت های لجستیکی و آموزش های نظامی به ارتش کشورهای منطقه می دهد.
اسلام در آفریقا پیشینه ای دیرینه دارد (شخصیتهای مسلمان منطقه ساحل آفریقا)
اسلام در آفریقا پیشینه ای دیرینه دارد (مسجد قیروان)
اسلام در آفریقا پیشینه ای دیرینه دارد
ورود اسلام به منطقه ساحل
دین اسلام از جمله ادیانی است که از همان سال های اول بعثت پیامبر اسلام (ص) وارد آفریقا شد و مورد استقبال ساکنان آن قرار گرفت. به گونه ای که همه از داستان مهاجرت صحابه پیامبر به سرزمین حبشه در ماه رجب سال پنجم بعثت و پناه بردن به نجاشی، پادشاه این سرزمین مطلع هستند و این سرآغاز ورود اسلام به قاره آفریقا شمرده می شود.
ورود اسلام به آفریقا و انتشار آن در این قاره به ویژه در آفریقای مرکزی یا همان منطقه ساحل بدون فتوحات یعنی جنگ صورت گرفت. در واقع اسلام در این منطقه توسط تاجران، بازرگانان و گردشگران مسلمان وارد این منطقه شد، افرادی که تنها توشه راه آنها در این مسیر یک جلد قرآن و مقداری آب برای وضو گرفتن بود.
آنچه به انتشار اسلام در این منطقه کمک بسیار کرد، تعامل این گردشگران مسلمان با ساکنان این مناطق بود، به گونه ای که برخورد نیک و حسن تعامل و رفتار آنها تاثیر بسزایی بر جذب مردم کشورهای منطقه به داشت.
تاثیر انقلاب اسلامی در آفریقا و منطقه ساحل
انقلاب اسلامی در ایران و آغاز جنبش احیای اسلامی
از زمان سقوط و فروپاشی خلافت های اسلامی در کشورهای آفریقایی جنبش هایی در آفریقا و همچنین منطقه ساحل با هدف احیای اسلام و اسلامگرایی شکل گرفتند که بعدها به جنبش های «بیداری اسلامی» معروف شدند و اوج شکل گیری این جنبش ها و موج بیداری اسلامی به «پیروزی انقلاب اسلامی» باز می گردد که یکی از مهمترین رهاوردهای آن در آفریقا «انقلاب اسلامی سودان» بود.
مهمترین ویژگی جنبش های بیداری اسلامی در آفریقا تلاش در جهت تعمیق علم و دانش اسلامی و اشاعه زبان عربی و افتتاح مدارس و مراکز و موسسات اسلامی بود، به همین دلیل مثلا مشاهده می شد، 76 درصد مردم نیجریه، 92 درصد مردم سنگال، 80 درصد مردم نیجر، 85 درصد مردم چاد، 63 درصد مردم تانزانیا و 90 درصد مردم مالی مسلمان بودند که نسبت های بسیار چشمگیر و بالایی بود (البته برخی از این ارقام همچنان به قوت خود باقی است و تغییر نکرده است).
این آمار و ارقام که به شدت استعمارگران اروپایی را به وحشت افکنده بود، آنها را به اتخاذ تدابیری برای مقابله با مسلمانان آفریقا واداشت. در این راستا این کشورها اوایل قرن بیستم اقدامات گسترده ای را برای انتشار و اشاعه مسیحیت در قاره آفریقا و منطقه ساحل آغاز کردند که مهمترین آنها به مسیحیت درآوردن مسلمانان این قاره و این منطقه بود و به همین منظور 16 هزار 671 کلیسا برای تعمید مسلمانان و به مسیحیت درآوردن آنها، در مناطق مختلف آفریقا بنا کردند.
در مرحله دوم تلاش این کشورها بر تغییر زبان رسمی این کشورها از عربی به فرانسه یا انگلیسی متمرکز شد، به همین دلیل است که مشاهده می شود، با وجودی که 76 درصد مردم نیجریه مسلمان و تنها 20 درصد آنها مسیحی هستند، زبان رسمی این کشور انگلیسی است.
در گام سوم، کشورهای استعمارگر غربی تلاش کردند، مسلمانان را از مراکز قدرت و دستگاه های رسمی و حکومتی دور کنند، به گونه ای که هم اکنون مشاهده می شود، با وجودی که مسلمانان اکثریت را در کشورهای منطقه ساحل تشکیل می دهند، اما پایین ترین حضور در عرصه سیاسی و دستگاه های حکومتی را ثبت کرده اند.
اما آنگونه که انتظار می رفت، بیداری اسلامی در منطقه ساحل موجب قدرتمند شدن مسلمانان این منطقه نشد، بلکه بالعکس به ایجاد شکاف ها و اختلافاتی منتهی شد که هر روز بر دامنه و عمق آنها افزوده می شد و این نه تنها بر قدرت مسلمانان نمی افزود، بلکه آنها را از وضعیتی که در آن به سر می بردند، ضعیف تر می کرد.
عقب ماندگی و نبود آگاهی و بیداری در عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی همه عواملی بودند که توسط استعمارگران غربی مورد بهره برداری قرار گرفتند تا مسلمانان منطقه را بیش از پیش تضعیف کند، در حالی که تا پیش از این نام و نشانی از تفرقه و اختلاف میان مسلمانان ساحل آفریقا مشاهده نشده بود، چون این دین به زور و بالاجبار خود را به مردم منطقه تحمیل نکرده بود. بنابراین بزرگترین خطری که هم اینک اسلام و مسلمانان را در ساحل آفریقا تهدید می کند، اختلافات داخلی و تفرقه بین مسلمانان این منطقه است.
در این میان در سال های اخیر خطر دیگری نیز علیه مسلمانان منطقه آفریقای مرکزی پای به عرصه گذاشته که در «رژیم صهیونیستی» و تلاش این رژیم برای نفوذ به ساحل آفریقا نمود می یابد.
شرایط سخت و دشواری که مسلمانان آفریقا و منطقه ساحل سپری می کنند
شرایط بسیار سخت مسلمانان منطقه ساحل
مسلمانان شرایط بسیار سختی را در منطقه ساحل آفریقا سپری می کنند و هر از چندگاهی به بهانه ها و دستاویزهای دینی و طایفه ای در معرض وحشیانه ترین قتل ها و کشتارها و تبعیض ها قرار می گیرند.
از ابتدای قرن بیستم میلادی عرصه دینی و مذهبی مناطق ساحل آفریقا به شکل دراماتیکی تغییر کرد. افزایش 20 برابری جمعیت مسلمانان در این منطقه نگرانی های بسیاری را برای کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی ایجاد می کرد.
براساس گزارش های رسمی در حالی که جمعیت مسلمانان ساحل آفریقا در سال 1900 میلادی 11 میلیون نفر بود، جمعیت آنها در سال 2010 میلادی به 234 میلیون نفر رسید.
البته به میزان افزایش جمعیت مسلمانان، جمعیت مسیحیان این منطقه نیز افزایش داشت، به گونه ای که جمعیت مسیحیان ساحل آفریقا طی دوره مورد بحث از 7 میلیون نفر به 470 میلیون نفر بالغ شد.
به این ترتیب مسلمانان ساحل آفریقا 15 درصد مسلمانان جهان و مسیحیان این منطقه 21 درصد مسیحیان جهان را تشکیل می دهند.
درگیری های مسلحانه در آفریقا و منطقه ساحل
درگیری های مسلحانه دینی و مذهبی
نگاهی اولیه و گذرا به درگیری ها و منازعات مسلحانه در مناطق مختلف ساحل آفریقا نشان می دهد که این درگیری ها و منازعات ماهیتی دینی – مذهبی داشته و به طور عام میان مسیحیان و مسلمانان این منطقه جریان دارد.
اما اگر نگاهی عمیق تر به این درگیری ها داشته باشیم، در می یابیم که دلیل واقعی این منازعات و کشتارها دین و مذهب نیست، بلکه بهره برداری هایی است که رهبران و روسای منطقه از دین انجام می دهند.
در این خصوص به تحقیق صورت گرفته توسط مرکز مطالعات «پو» اشاره می کنیم که نظرسنجی گسترده ای را در کشورها ومناطق مختلف ساحل آفریقا انجام داد و طی آن با 25 هزار نفر که به 60 زبان سخن می گفتند، به صورت مستقیم گفتگو و نظر آنها را درباره موضوعات نظر سنجی جویا شد.
درگیری های مسلحانه در آفریقا و منطقه ساحل
مهمترین نتیجه به دست آمده از نظرسنجی پو آن بود که آفریقایی ها اگرچه مردمانی متدین و محافظه کار هستند، اما در عین حال دارای زندگی مسالمت آمیزی با پیروان ادیان دیگر هستند.
بسیاری از این افراد تاکید کرده بودند، اگرچه به شعائر اسلامی پایبند هستند، اما برخی از آداب و رسوم بومی و محلی خود را نیز به جا می آورند و نه تنها آزادی و دموکراسی را تایید می کنند، بلکه آن را یکی از راهبردهای زندگی مسالمت آمیز در کنار پیروان ادیان دیگر ملاحظه می کنند.
با این حال مسلمانان منطقه ساحل در طول قرن بیستم و سال های گذشته از قرن بیست و یکم در معرض قتل ها و کشتارهای بی رحمانه ای قرار گرفتند که در پس آنها صرفا اهداف سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی قرار داشت که به وحشیانه ترین و غیر انسانی ترین این کشتارها و قتل عام ها اشاره می شود.
کشتار مسلمانان آفریقای مرکزی
آفریقای مرکزی: انتقام از مسلمانان با خوردن گوشت آنهامسلمانان کشور آفریقای مرکزی 20 تا 25 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند که اغلب در مناطق شمالی و در نزدیکی مرزهای آفریقای مرکزی با چاد و سودان زندگی می کنند.
آفریقای مرکزی مستعمره فرانسه شمرده می شد، با وجود استقلال این کشور، فرانسه سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را در این کشور دنبال می کند، به همین دلیل ابتدا آتش اختلافات داخلی بین دو قبیله مسلمان را برافروخت که رهاورد آن هزاران کشته بود. پس از توافق و برقراری آتش بس بین مسلمانان، فرانسه جنگ داخلی بزرگی را در سال 2008 میلادی این کشور کلید زد تا به موجب آن ارتش آفریقای مرکزی به مناطق مسلمان نشین یورش برده و ساکنان این مناطق را قتل عام کند.
کشتار مسلمانان آفریقای مرکزی
این حمله به قیام مسلمانان و تصرف پایتخت منجر شد، حکومت که خود را در تنگنا می دید، توافقنامه ای با معارضان امضا کرد که جنبش «سیلیکا» را تشکیل داده بودند.
عدم تعهد به توافقات موجب براندازی حکومت و به قدرت رسیدن یک مسلمان به عنوان رئیس جمهور در آفریقای مرکزی شد تا درپی آن فرانسه جهت براندازی وی وارد عرصه شود و به تبع آن درگیری ها و منازعات خونینی در کشور علیه مسلمانان رخ دهد.
یکی از افسران نیروهای حافظ صلح در آفریقا از دیده های خود در آفریقای مرکزی چنین می نویسد: همه جا ترس و وحشت سایه افکنده و آنچه در شهرها و روستاهای شمال و غرب این کشور دیده می شود، بسیار فجیع است.
کشتار مسلمانان آفریقای مرکزی
این شاهد عینی می افزاید: برای تحقیق درباره قتل عامی که در یکی از مناطق مسلمان نشین توسط شبه نظامیان مسیحی انجام شده بود، راهی این منطقه شدیم. بیش از 40 نفر به قتل رسیده و تمامی مسلمانان از شهر متواری شده بودند. خیابان ها پر از اجساد بود. در میان اجساد سه زن و یک نوزاد را پیدا کردیم. آنها تکه تکه شده بودند. در ابتدا فکر کردیم، سگ ها بدون آنها را دریده اند، اما بعدها با دیدن فیلم ها، عکس ها و گزارش ها فهمیدیم، شبه نظامیان مسیحی بدن آنها را خورده بودند. کشتار مسلمانان در مالی
مالي: طوارق و تلاش برای تشکیل دولت ازواد
رابطه مسلمانان در اکثریت کشور مالی با اقلیت مسیحی این کشور همواره رابطه ای حسنه و به دور از تنش بوده و هیچ گاه در این کشور نشانه ای از تبعیض مشاهده نشده است.
در سال 2011 بازگشت هزاران شبه نظامی وابسته به قبیله طوارق از لیبی به مالی که در سرنگونی رژیم قذافی دست داشتند، طمع آنها را جهت تشکیل دولت مستقل «ازواد» در شمال مالی تحریک کرد تا درپی آن سال بعد استقلال این منطقه از دولت مرکزی را اعلام کنند.
مسلمانان مالی - افرادی از قبیله طوارق
کشتار مسلمانان در مالی
نيجريه: شیعیان قربانی مطامع استعماری
مسلمانان نیمی از جمعیت نیجریه را تشکیل می دهند که در شمال این کشور ساکن هستند. اختلافات طایفه ای و مذهبی در نیجریه به شال 1999 میلادی باز می گردد که همچنان ادامه دارد و با تشکیل گروه «بوکو حرام» در سال 2002 میلادی وارد مرحله جدیدی شد، اگرچه این گروه خود دارای افکار و اندیشه های تندرو و افراط گرایانه است.
کشتار مسلمانان نیجریه
فعالیت نظامی این گروه در سال 2009 آغاز شد و تاکنون دست به عملیات های تروریستی متعددی زده است.
آنچه در خصوص نیجریه لازم به ذکر است، تبعیض و قتل عامها و بازداشتهایی که علیه شیعیان این کشور صورت می گیرد و جدیدترین تجاوز از این دست، تجاوز ارتش فرانسه به منزل رهبر شیعیان این کشور و ربودن وی و کشتن ده ها نفر از هواداران اوست که در میان آنها اعضای خانواده و بستگان رهبر شیعیان نیجریه نیز دیده می شود.